گروه مشاوران کسب و کار کارفرمانیوز
کارفرمانیوز
شعرهاي شاپور احمدي
**انجمن مجله اتاقک**
مجتبی علیمی- تـــرانه
چرند و پرند
کافه ترانه
زنانه نويسي
کتاب کتیبه
ارسال ایمیل به مجله
علی قزل سوفلو
عضویت انجمن
شعرخانه
دانلود موزیک
فرح منصوری - ترانه سُرا
احمد شاملو
زندگینامه ها
ثبت دامنه
صفحات دیگر مجله
تبادل
لینک هوشمند
سایتهای دارای موضوع مرتبط با مجله برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
مجله الکترونیکی اتاقک
و آدرس
otaghack-site.tk
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
صدای موزیک خیلی بلند است و بعضی حرف هایش را متوجه نمیشوم. معلوم است که برای انرژی گرفتن همیشه سراغ موسیقی میرود و انصافا هم همیشه نتیجه گرفته است. برایش لقب های جور واجوری از طرف هوادارانش انتخاب شده است. «سلطان» و «آقای خاص» تنها نمونه هایی از این القاب است ولی او نه رفتارهای خاصی دارد و نه مثل اغلب سلاطین خودش را میگیرد. خیلی «راحت تر» از آن چیزی است که همه فکر میکنند. موقع حرف زدن شمرده و آرام حرف میزند و لزومی ندارد برای گرفتن جوابی «سروصدادار» اصرار داشته باشی. سکوت میکند و نگاهش را از چشم هایت میگیرد و لبخند محوی میزند. دو سال پیش هم که برای اولین بار رو به رویش نشسته بودم، همین رفتارها را داشت ولی آن روزها هنوز تا این حد از دسترس خارج نشده بود. هنوز تا این حد از رسانه ها ناامید نبود و بعضی اوقات روی جلد مجله ها آفتابی میشد.
یادش بود و میگفت: «آن سال ها هنوز به نظرم رسانه ها تا این حد گستردگی نداشتند». ظاهرا دل خوشی از آنها ندارد و زیاد وارد بحث های رسانه ای اش نمیشود. ولی همین که قانعش میکنم که هنوز هم هستند کسانی که برای طرف مصاحبه شونده احترام قائل اند و آن لبخند محو دیگر در صورتش دیده نمیشود، برای من کافی است.
این مصاحبه محتاج یک مقدمه بلندبالا و طولانی است که در آن همه مراحل عملی شدنش از لحظه شروع رایزنی ها برای گفت و گو تا اتمام پروژه، مو بهمو عنوان شود. هفت خوانی که شاید خیلی ها نتوانند حتی فکرش را بکنند. ولی حالا همه آن ماجراها تمام شده و شما در حال خواندن این سطرها هستید. به همین چند خط بسنده میکنم. ناهمگونی بخشی از سوالات این گفت و گو را بگذارید به حساب اینکه یکی از شروط محسن چاوشی ضبط نشدن صدایش در این گفت و گو بود و هیچ فایل صوتی ای از این گفت و گو وجود ندارد. پس طبیعی است که بخش هایی از صحبت های استاد از دستم خارج شود و همین باعث بالا پایین شدن موضوعی و مفهومی بخش هایی از آن شده است. صدای بلند موسیقی هم دلیل دیگری بود که مزید بر علت شد و محصول، همینی شد که میبینید. همه این کاستی ها را بگذارید به حساب آن روز بارانی لعنتی که ماشین تازه از کارواش برگشته چاوشی را به گند کشیده بود و حالش گرفته بود!
هرکسی شهرش را دوست دارد و عرق خاصی به زادگاهش دارد. من همان حسی را دارم که همه مردم ایران به خرمشهر و جنگ دارند. اینکه چیز عجیبی نیست.
صدای سنج و دمام را که میشنوم، به حال و هوای آن زمان میروم.
من یک قطعه ساخته ام به نام «پرچم سفید» که تمام اتفاقات و احساساتم را در آن قطعه درمورد جنگ بیان کرده ام. با انتشار آن خود به خود این سوال پاسخ داده خواهد شد. بگذار موضوعش همین طور سکرت باقی بماند.
از موسسه «بشارت» با من تماس گرفتند و موضوع آلبوم را با من مطرح کردند و من هم پذیرفتم. به همین راحتی!
جنگ یک موضوع اجتماعی است که همه مردم ایران با آن درگیر بوده اند. دوست داشتم هرچند تلخ ولی با انجام این کار و خواندنش خاطره ای از آن را برایشان تداعی کرده باشم و سهم کوچکی داشته باشم. حالا اسمش را اگر دوست داری بگذاری ادای دین، من مشکلی ندارم.
من کار گروهی را دوست دارم و همیشه از آن استقبال میکنم. معمولا کارهای گروهی تک تِرَک است و سفارشی. ولی آلبوم خودم نیاز به تمرکز و وقت بیشتری دارد. همین باعث قبول کردن این پیشنهادها میشود. تو مشکلی با این مسئله داری؟
آلبوم در مراحل آخر ساخت و تولید است.
بله. به شدت مشغول تولید آلبوم جدیدم هستم و اسمش را هم «پرچم سفید» گذاشته ام. شعر پرچم سفید از حسین صفا است و تنظیم آن را نیز خودم انجام داده ام. جزئیات بیشتر هم به وقتش منتشر میشود.
نمیدانم چرا برای دیگران مسائل خصوصی من مهم است. من هیچ وقت به حرف و حدیث ها و حتی حاشیه ها اهمیت نداده ام و سعی میکنم کار خودم را انجام دهم. این حرف را به خاطر هوادارانم میزنم نه به خاطر حرف و حدیث هایی که وجود دارد و تو درمورد آنها صحبت میکنی. هروقت شرایطی که در ذهن من است مهیا شود با قدرت تمام کنسرت هم خواهم گذاشت. آن وقت همه آنهایی که پشت سر من حرف میزنند، میفهمند که چه اشتباهی کرده اند.
همه قطعات، حال و روز این روزهای من اند. من کار میسازم که مخاطبانم گوش کنند و موردتوجه شان قرار بگیرد. در ضمن من نباید نظر بدهم و این مردم هستند که باید هنرمند مورد علاقه شان را انتخاب کنند.
دلیلش را باید از تهیه کننده ها بپرسید نه از من!
این سوال خیلی سوال شخصی ای است. مگر من از تو میپرسم که خرج زندگی ات را از کجا میآوری؟! اینکه خدا روزی رسان است، فقط یک حرف نیست…
نه ولی کلا این قبیل سوالات، سوالات درستی نیستند.
قبل ترها درمورد سنتوری صحبت کرده ام. اما اگر مثل همیشه دنبال این هستی که آیا من با کسی مشکل دارم یا نه، باید بگویم مطمئن باش تا به حال با هیچ کدام از دوستان آن مجموعه هیچ مشکلی نداشته ام.
اولا که از همه تشکر میکنم و صد البته احساس مسئولیتم بیشتر و بیشتر میشود. رابطه ای که بین من و مخاطبانم وجود دارد رابطه بسیار عجیب و غریبی است. آنها همیشه مرا شگفت زده میکنند. هیچ کس نمیدانم که من چقدر آنها را دوست دارم و به آنها احترام میگذارم و خوشحالم از اینکه به تصمیمات من احترام میگذارند و خوشحالم از اینکه آنها را دارم.
منبع:روزنامه تماشا
نظرات شما عزیزان: