گاهی که مالیخولیایی می شوم مادر!

می ترسم از بوی تن پیراهن مرده

هرجای دنیا مورچه دیدم له اش کردم

شاید همان باشد که دست و پات را خورده

پیراهنت را در کمد جا داده ام مادر!

پیراهنی که وقت مرگت بر تنت بوده

هرشب صدای گریه ی یک بچه می آید

شاید کمد آبستن پیراهنت بوده

از گریه ی توی کمد بدجور می ترسم

احساس به یک بچه قدر نطفه در من نیست

می ترسم از روزی که یک مادر شوم مادر!

میدانم این احساس من احساس یک زن نیست

هرچند مقیاس بدی عریانیم باشد

نا شعرهایم را بدون عار می پوشم

بگذار پاکی مال دامن دارها باشد

من چند سالی می شود شلوار می پوشم

باید به این اوضاع بد عادت کنم اما

می ترسم از چیزی که آسان میرود از دست

هر روز یک چیز جدیدی روی خواهد داد

هر روز یک چیزی برای غصه خوردن هست

دیگر برای گریه ات دیوار لازم نیست

دیوار ابزاری برای غیبت زن هاست

بعد از تو مادر! فیلسوفی را نخواهم دید

دنیا فقط دنیای سبزی پاک کردن هاست

شاید که بعد از این کسی باشم شبیه تو

یا دخترم پیراهنم را دوست خواهد داشت

با سنگ قبرم در سکوتش حرف خواهد زد

یا استخوان های تنم را دوست خواهد داشت

من ماندم و نعش هزاران مورچه بر دوش

من ماندم و سنگی که بر روی تنت خوابید

لالایی ات را خواندم و درب کمد واشد

کودک صدایش قطع شد پیراهنت خوابید

آنــــا لمســـو

نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:آنا لمسو,

| نوع مطلب : <-CategoryName-> |

شمس‌ لنگرودی به مناسبت تولد ۶۲سالگی‌اش از مفهوم «تولد» سخن گفت.

این شاعر و پژوهشگرگفت: تولد یک معجزه است. با تولد وارد دنیایی می‌شویم که تا

آخرین فرصت، رازآلود و لایتناهی است. هستی چیزی است،‌ زندگی چیز دیگر. آن‌چه که

دردآلود است، هستی نیست؛ زندگی است.

ادامه مطلب ...
نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:شمس لنگرودی,

| نوع مطلب : <-CategoryName-> |

اكبر اكسير تابستان‌هاي نوجواني خود را سراسر فقر و نوستالژي مي‌خواند.

اين شاعر طنزپرداز مي‌گويد: تابستان‌هاي ما سراسر نوستالژي‌، فقر‌، بي‌پولي و بي‌كتابي بود.

سال‌هاي نوجواني من در سال‌هاي پاياني دهه‌ي ۴۰ گذشت كه آن زمان من براي

«راديو دريا» شعر مي‌فرستادم.

ادامه مطلب ...
نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:اكبر اكسير,شعر,طنز,

| نوع مطلب : <-CategoryName-> |

بخشی از جزوه ی عروض و قافیه

به قلم ِ: استاد تقی محمدی فکور زاده

 

* چند تعریف ارائه شده از شعر :

1.ولتر: شعر موسیقی روحهای بزرگ است.

2.مارمونتل : شعر یک نقاشی است که زبان دارد و یک زبان است که نقش می نگارد.

3.لامارتین: شعر یک زبان درونی و زبان فراغت و احلام است.

4.شکسپیر: شعر آن موسیقی است که هرکس در درون خود دارد.

ادامه مطلب ...
نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:جزوه عروض و قافیه,استاد تقی محمدی فکورزاده,

| نوع مطلب : <-CategoryName-> |

رفتار شاعر با شعر، ارتباط عاطفي اين دو با يكديگر و نشست و برخاست‌شان با هم

موضوعي است كه مي‌تواند در شخصيت شاعر و شاخصيت شعر بسيار دخيل باشد.

مواجهه شاعرانه شاعر با همه عناصر تشكيل‌دهنده شعر از جمله واژه، ساختار و بافتار شعر،

شكل شعر، وزن و آهنگ و موسيقي‌ آن ...

ادامه مطلب ...
نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:شعر,فرشته الهام,

| نوع مطلب : <-CategoryName-> |