مجله اتاقک




   مجله اتاقک


   مجله الکترونیکی اتاقک
موضوعات مطالب
نويسندگان سایت
آمار و امكانات
»تعداد بازديدها: 17


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




g.o.o.g.l.e..p.a.r.a.z.i.t

آگاهی ها

power By: otaghack-site.tk

درباره ما

ایمیل مجله : otaghack@gmail.com otaghack@yahoo.com
لينك

کارفرمانیوز
شعرهاي شاپور احمدي
**انجمن مجله اتاقک**
مجتبی علیمی- تـــرانه
چرند و پرند
کافه ترانه
زنانه نويسي
کتاب کتیبه
ارسال ایمیل به مجله
علی قزل سوفلو
عضویت انجمن
شعرخانه
دانلود موزیک
فرح منصوری - ترانه سُرا
احمد شاملو
زندگینامه ها
ثبت دامنه
صفحات دیگر مجله

تبادل لینک هوشمند
سایتهای دارای موضوع مرتبط با مجله برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مجله الکترونیکی اتاقک و آدرس otaghack-site.tk لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
لینکها
» فریدون آسرائی از داستان‌های روابط احساسی خود در آلبوم جدیدش «خاطرات گمشده» می‌گوید

 

 

مدت هاست که از انتشار آلبوم «غریبه» با آن «آهای خوشگل عاشق» فراموش نشدنی‌اش گذشته و همه اهالی موسیقی هنوز هم در مورد آن آلبوم اعتقاد دارند که یکی از بهترین آلبوم‌هایی بود که پس از انقلاب در بازار موسیقی پاپ منتشر شده و همچنان با فاصله بالایی نسبت به حتی کارهای روز بازار موسیقی، جزء بهترین‌های تاریخ پاپ به حساب می‌آید.

هشت سال پس از آن اتفاق ویژه، فریدون با «خاطرات گمشده» بازگشته و می‌خواهد همه دلتنگی‌های حسی‌اش را در قالب این آلبوم همگانی کند. یک آلبوم کاملا حسی و این بار بر خلاف آلبوم غریبه، از غم دوری و فراق سخن به میان آورده. با او چند روز قبل از پخش این آلبوم در کشور در مورد همه این سال‌ها و ردپای عشق‌های عجیب و غریبب در کار‌هایش، گپ زدیم.

  •  اگر قرار باشد کمی به عقب برگردیم، دوست دارم بدانم که چه اتفاقی افتاد که «فریدون آسرایی» پس از سال‌ها زندگی در خارج از کشور، تصمیم گرفت که به ایران برگردد و فعالیت هنری‌اش را در ایران ادامه دهد؟
کلا قصه همه هجرت‌های من یک قصه عشقی پشت‌اش است. یک رابطه عاشقانه که هم زمانی که فیلیپین بودم و هم زمانی که کانادا بودم، همین ماجرا‌ها باعث شدند که سفر کنم و سفر بهترین مرهم برای فراموش کردن خیلی چیز‌ها بود. همین ماجرا‌ها تلخی‌هایش باعث شد که من از عشق خسته شوم و داستان ارتباطات‌ام به جایی نرسید و همین باعث شده تا حالا مجرد بمانم. آخرین باری هم که به ایران آمدم، در آخرین رابطه‌ام شکست خورده بودم و خسته ازعشق و به نوعی برای یک شروع دوباره، به کشورم بازگشته بودم.

  • و این بازگشت به نوعی شروع دوران حرفه‌ای شما را رقم زد؟
 این بازگشت همزمان شد با شروع دور جدیدی از موسیقی پاپ که به قولی فصل جدیدی از تاریخ موسیقی در کشور رقم می‌خورد. چند خواننده بودند که آن زمان به طرز شدیدی مورد توجه قرار گرفته بودند. آن آلبومی که خانم حیدرزاده دکلمه می‌کردند و آقای خشایار اعتمادی می‌خواندند. یا آلبوم «دهاتی» که به طرز عجیب و غریبی با استقبال رو یه رو شده بود. اصلا همین آلبوم بود که باعث شد من برای کار کردن در ایران دلگرم بشوم و تصمیم بگیرم که آلبوم‌ام را در داخل کشور منتشر کنم. از‌‌ همان ابتدا دنبال یک سری کارهای متفاوت بودم و نمی‌خواستم در فضاهای تکراری کار کنم. من آلبوم اول‌ام را در کانادا و با آقای «رامین زمانی» کار کرده بودم. برگشتم و دو آلبوم دیگر را در داخل کشور تولید کردم و برای پخش، آن‌ها را به کانادا بردم ولی آقای زمانی هر دوی این آثار را رد کردند. دوباره به کشور بازگشتم و آن بازگشت تقریبا همزمان شد با رفتن شادمهر عقیلی از ایران و‌‌ همان کمپانی که آثار شادمهر را در ایران منتشر می‌کرد، به من پیشنهاد کردند که در ایران بمانم و همین جا کار کنم. آلبومی را هم که تولید کرده بودم را قبول کردند که مجوز‌اش را اخذ کنند که کلا ازاینکه این پیشنهاد را قبول کردم، خیلی خوشحالم.

  • فکر می‌کردید وقتی خسته از همه جذابیت‌های دنیای غرب و روابط شخصیتان وقتی به ایران آمدید، اینجا ماندگار شوید؟
 خودم هیچوقت نمی‌توانستم به این فکر کنم که یک روز در ایران بمانم و اینجا زندگی کنم. ولی آن‌ها طوری توانستند متقاعدام کنند که خودم هم دلگرم شدم و ماندم. ماندم و شروع کردم به تنظیم مجدد آلبوم «غریبه». من آن آلبوم را با پدرام کشتکار بسته بودم ولی به پیشنهاد شرکت، قرار شد که چند قطعه هم با آقای صفاریان کار کنم. هر چقدر که کار گرفتن مجوز آلبوم طول کشید ما هم با بهروز صفاریان کار‌ها و قطعات جدیدی را می‌ساختیم و هر چقدر که قطعات جدیدی می‌ساختیم قطعات بهتری تولید می‌شد. با کسی کار می‌کردم که حتی یک قطعه را هم کنار نمی‌گذاشتیم و همه کار‌ها در بهترین استاندارد‌ها بود. من ایده زیاد داشتم. چون در کانادا سه مغازه سی دی فروشی داشتم و بعضی روز‌ها از صبح تا شب کارم گوش کردن به موسیقی بود. همین باعث شده بود که ایده‌های زیادی در ذهن‌ام شکوفا شوند. با آقای صفاریان توانستیم که خیلی از این ایده‌ها را پیاده کنیم.

  • شما در بین صحبت‌هایتان از صحبت از داستان‌های عاشقانه‌ای کردید که معمولا عاقبت خوبی در انت‌ها نداشتند. دوست دارم بدانم کدام یک از قطعاتتان بیشتر از بقیه نزدیک‌تر است به این داستان‌های به قول خودتان، عاشقانه که عاقبت خوبی در انت‌ها برای شما نداشته؟
من تمام کارهایی را که می‌خوانم، باید به آن‌ها اعتقاد داشته باشم تا بخوانمشان. یعنی کاری را که از اعماق قلبم به آن ایمان نداشته باشم را هرگز به زبان نمی‌آورم. همه قطعاتی که خوانده‌ام قسمتی از وجود من‌اند. شما تمام کارهایی را که در گل هیاهو، خوشگل عاشق و یا فاصله‌ها در آلبوم اول می‌شنوید، همه واقعیات زندگی شخصی من بودند. خودم ترانه‌ها را انتخاب می‌کردم و برایشان ملودی می‌ساختم. در آلبوم جدید هم دقیقا همین اتفاق افتاده با این تفاوت که در آن آلبوم همه چیز عاشقانه و «با هم بودن» بود ولی در آلبوم جدیدم «خاطرات گمشده» همه چیز جدایی و گله و به قولی سوز فراق است. من همیشه دوست دارم که همیشه از فضای منفی خوانی دور باشم و با امید به آینده زندگی کنم. دوست ندارم کسی را سوق بدهم به جدا شدن و کلماتی که بعضی از دوستان در موسیقی از آن‌ها استفاده می‌کنند. این ایده آنهاست ولی من هیچ رقمه دوست ندارم که از این قبیل واژه‌ها استفاده کنم. ولی احساس درونی‌ام را همیشه دوست دارم که عنوان کنم.

  •  آن یک قطعه را اسم نبردید که بیشتر از همه به آن فضاهای شخصی شما بیشتر نزدیک است؟
من «گل هیاهو» را تقدیم کردم به کسی که آن زمان دوست‌اش داشتم. «فاصله‌ها» را زمانی که مشکلات کوچکی بین من و او بوجود آمده بود ساختم و چقدر هم به فضای شخصی من نزدیک بود. «کبوتر» را بعد از دیدن دیدن فیلم «آژانس شیشهای» ساختم و واقعیات زندگی آن روزهای ما بود. یا «غریبه» بعد از دیدن «از کرخه تا راین» متولد شد و حس خوبی نسبت به آن داشتم. بعد وقتی «فریدون فروغی» فوت کرد و من ایشان را غریبه‌ای در جمع حس می‌کردم، این کار را تقدیم کردم به ایشان. چون فریدون نمرد و دق کرد. کسی که عشق‌اش را از او بگیرند، دق می‌کند. «غریبه» تصویر تنهایی آدمهای این دوره بود که در آن قطعه نمود پیدا می‌کرد. «بیا بریم» هیچوقت ترغیب به فرار از جامعه نیست و مترادف است با دور ریختن چیزهایی ست که به عشق لطمه می‌زند و با دور شدن از آن‌ها می‌شود بیشتر به عشق واقعی نزدیک شد.

  • تصویرهایی که در کارهای شما دیده می‌شود، کاملا مصداق اتفاقاتی ست که در جامعه کنونی رخ می‌دهد و به نظر این اتفاقات در انتخاب‌های شما و کلا خیلی پر رنگ است و اجتماع خیلی در متولد شدن کارهای شما تاثیر داشته و مخاطب هم وقتی می‌بیند که این آثار چقدر به او و دور و برش نزدیک است، بیشتر به سمت‌اش می‌آید.
هنرمند بودن یعنی مسئولیت داشتن در قبال اجتماع. هر کسی در مدت عمر هنری خودش باید یک یادگار از خودش به جا گذارد.  برای من بهترین کارم «کبوتر» بود. یا «خوشگل عاشق». من در این دو قطعه زیبا‌ترین واژه‌ها را برای بانوان این سرزمین بکار بردم. خواستم به آن‌ها یاد آوری کنم که آن‌ها بهترین نعمت‌هایی هستند که خداوند به اجتماع ما هدیه کرده. خواندن که فقط فدای کسی شدن نیست. باید حواست به اطراف‌ات هم باشد. همسایه و شهر و خیابان هم جزئی از جامعه او هستند که در قبال آن‌ها هم مسئولیت دارد. اصلا او باید در مورد کشور و جهانش وارد شود و به آن‌ها بپردازد. من در آلبوم دوم‌ام در ایران قصد داشتم که این کار را کنم و نگاهم را در جغرافیای جهانی منعکس کنم. ولی نشد و نتوانستم و محدودیت‌ها اجازه ندادند. شاید در البوم سوم این کار را بکنم و حرفی بزنم که حرف تمام مردم دنیا باشد.

  • شما خودتان «خاطرات گمشده» را چندمین آلبوم خود حساب می‌کنید؟
اگر به چشم یک آلبوم پاپ همه گیر بخواهیم به آثارکام نگاه کنیم، قعطا این آلبوم در ایران دومین آلبوم من است. ولی من یک آلبوم پاپ در آمریکا داشتم، یک آلبوم دکلمه داشتم در ایران و بعد آلبوم «ریمکس» بود که نمی‌توانست آلبوم واقعی به نظر بیاید. در حقیقت در ایران آلبوم «خاطرات گمشده»‌‌ همان «غریبه ۲» است. یعنی دومین آلبوم پاپ رسمی من.

  • بعد از آلبوم «غریبه» و موفقیت بالای آن در بازار موسیقی همه منتظر اجرای زنده شما بودند که ببینند فریدون چطور از موفقیت بالای آلبوم می‌تواند در بحث کنسرت‌هایش استفاده کند. ولی این اتفاق نیفتاد و بحث‌هایی هم مبنی بر استثمار شما از سوی برخی تهیه کممده‌ها مطرح شد که اجازه نمی‌دادند شما با تهیه کننده یا برنامه گذاری به جز خودشان وارد صحبت شوید و برنامه زنده اجرا کنید. چرا فریدون با آن همه محبوبیت هیچوقت برنامه زنده خوب نداشته؟
من در آن سال‌ها و قبل زا اینکه آلبوم در ایران منتشر شود، پس از حدود شش سال برگشتم به آمریکا. من هنوز آنجا کار و بیزنس‌ام را داشتم. شاید برایتان جالب باشد من وقای آلبوم اول‌ام در آمریکا منتشر شد در ایران بودم و وقتی آلبوم‌ام در ایران منتشز شد در آمریکا بودم! من در زمان انتشار غریبه برای انتشار آن در آمریکت همه سعی‌ام را کردم. وقتی از طریق قانونی موفق به این کار نشدم و آخر سر هم کار به صورت غیر قانونی آنجا منتشر شد و چیزی هم عاید کمپانی صاحب امتیاز آلبوم نشد. وقتی برگشتم اقای صفاریان برای ضبط آلبوم برادرشان «بهنام صفاریان» به دبی رفته بودند و مدت‌های زیادی را در آنجا بودند و وقتی کار «شبح» منتشر شد اختلافهای زیادی بین بهروز و شرکت بوجود آمد و همین باعث شد که فاصله زیادی بین شرکت و بهروز بیفتد. من هم چون زمان زیادی را با ایشان کار کرده بودم، نمی‌توانستم با این قضیه کنار بیایم که بدون حضور آقای صفاریان بروی استیج بروم. این برای من خیلی سخت بود. بعد از این ماجرا‌ها من با چند تن از دوستان کار کردیم تا دو آلبوم «از تو دورم» و «ریمکس» منتشر شدند و با تلاشهایی که کردم بالاخره موفق شدم که رابطه بهروز را با بقیه دوستان بهتر کنم. بالاخره همه چیزز خوب شد و امیر علیزاده و پدرام کشتکار حاضر شدند در کنار بهروز صفاریان در گروه من باشند و ما دو اجرای زنده را بالاخره بروی سن بردیم. یک اجرا در کیش و یک اجرا در تهران. برنامه کیش بد نبود ولی برنامه تهران بسیار بد و ناموفق اجرا شد. همه مقصر بودیم. تیم کارش را درست انجام نداد و همین اجرای بد تاثیر بدی روی همه ما داشت. بعد از آن اجرا من رفتم دنبال کار خودم. خیلی تجربه بدی بود. در بحث اجراهای زنده باید کل تیم به شدت با همدیگر رابطه گرم و قوی داشته باشند تا گروه به نتیجه خوب برسد. یک سری اختلافات در بین اعضای آن گروه بود که اجازه نمی‌داد ما با هم همکاری خوبی داشته باشیم. تصمیم گرفتیم که هر کسی برود پی کار خودش.

  • شما هم رفتید پی کار خودتان و دیگر با آن‌ها همکاری نکردید؟
بله. من از آن تاریخ به بعد دیگر با آن دوستان همکاری نکردم و همه کارهای آلبوم‌ام را خودم انجام دادم.

  •  این خود محوری باعث نشد در بازار آن زمان و در کارهای بعدی کمی افت کنید؟
بازار آن زمان که بیشتر در اختیار ترانه‌های ریتمیک شش و هشت بود. جالب اینجا بود که ما اولین آلبومی بودیم که آمدیم و بدون حتی یک کار در این سبک، موفق شدیم. بعد از آن هم دیگر بقیه هم وارد این بازی شدند و کمتز وقت و زمانشان را برای کارهای سطحی گذاشتند و موسیقی به قولی تکانی خورد. بعد از آلبوم «غریبه» احساسی خواندن در ایران پا گرفت. کار به جایی رسیده بود که دیگر به قدری این احساسی خوانی‌ها زیاد می‌شود که به گریه کشیده می‌شود.

  • ولی این سبک‌ها هم به قولی طرفداران خاص خودشان را دارند.
بله منکر این قضیه نیستم که مثلا در بازار امروز کاری مثل کار «همه چی آرومه» آقای طالب‌زاده به آن شدت در ایران مورد توجه قرار می‌گیرد. یا کار آقای «مهدی اسدی» یا کارهای ریتمیک «ساسی مانکن». به هر حال خانواده‌ها، جوانان و بقیه قشر‌های جامعه هر کدام سلیقه خاص خودشان را دارند. هر چیزی را که هوادار داشته باشد را که نمی‌شود تکذیب‌اش کرد. وجود دارد و نفس می‌کشد. پس باید به آن احترام گذاشت.

  • یکی دیگر از مواردی که شاید به خوب طی نشدن روند کاری شما پس از آلبوم اولتان در ایران لطمه زد نداشتن یک مدیر رسانه‌ای یا مدیر برنامه خوب بود که همین باعث شد کمتر بتوانید از آن موفقیت ویژه «غریبه» استفاده کاری کنید.
شاید این طور باشد. دوستانی که در این سال‌ها توانسته‌اند خود و کار‌هایشان را به خوبی در بین مردم جا بیندازند به نظرم از روابط بهتری هم چه از لحاظ برنامه زنده و چه از جنبه‌های دیگر مثل حضور در تلویزیون و... داشته‌اند. ولی انشاالله بعد از انتشار آلبوم برنامه ریزی‌های خوبی داشت‌هایم که پرکار‌تر از سایق ظاهر شویم تا به نوغی یک شروع دوباره را تجربه کنیم.

  • کمی هم در مورد آلبوم جدیدتان صحبت کنیم. فکر می‌کنید که آلبوم «خاطرات گمشده» بتواند آن موفقیت‌های خاص آلبوم غریبه را تکرار کند.
این آلبوم از تمام کارهایی که شما در بازار ایران دیده و شنیده‌اید، متفاوت است. یعنی تا به حال این فضا‌ها در موسیقی ایران تجربه نشده است.

  • اینکه می‌گوئید این آلبوم برخلاف کار «غریبه» که فقط در مورد عشق‌های عمیق بود و یک کار حسی، وارد فضاهای جدائی و دوری شده، سوای بحث شخصی شما در این تصمیم، چه سیاستی پشت‌اش بوده؟
واقعیات زندگی من است. یک جدایی تاثیر گذاری در زندگی من بوجود آمد و اتفاق افتاد که همه زندگی‌ام را تحت تاثیرش قرار داد. کسی را که دوست داشتم از ایران رفت تا احساسات من به درد بیاید. من همیشه سعی می‌کنم که چیزی را بخوانم که بتوانم احساس‌اش کنم، درک‌اش کنم. ترانه‌ای را می‌گیرم از ترانه سرا‌هایم که حرف من و ترانه سرا یکی باشد. موضوعیت داشته باشد با حال و هوای آن روزهای من.

 
منبع : تماشا


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



نويسنده : ADMIN | تاريخ : برچسب:مصاحبه,فریدون آسرائی,خاطرات گمشده, | نوع مطلب : <-CategoryName-> |

» عناوين آخرين مطالب